کجایی بهونه من،واسه نفس کشیدن
کجایی بهونه من،واسه نفس کشیدن
کاشکی اینجا تو می دیدی منو غربت وبریدن
دل من خیلی گرفته از ندیدن نگاهت
می دونی چندوقته رفتی گم شدم تویه خیالت
زیر بارون بودم امروز من با بارون گریه کردم
اشکامو تا که نبینن بارون رو بهونه کردم
خیلی بی تاب تو بودم حتی گاهی اتفاقی
تورویه لحظه می دیدم کنار گل اقاقی . . .
شاعر:پروانه عزیزی