چشم برزخی به چه چشمی گفته می شود؟
چشم برزخی به چه چشمی گفته می شود؟
چشم برزخی، یک نوع بینشی است که در انسان به وجود می آید و خداوند چشم دلِ او را بینا می نماید، به گونه ای که حقایق عالم را درک کرده و به عالم نهان و غیب آگاه می گردد، تا چیزهایی که از او پنهان بوده مشاهده نماید; این مقام، در اثر پاکی و مجاهده با نفس و ریاضت های اسلامی و شرعی به دست می آید.
البته نکته مهم این که: رسیدن به این مقام، دارای مراحلی است که کمترین مراتب آن، مرتبه عقلی است که انسان با مقدمات و برهان های عقلی، به این مرحله می رسد که از این مرحله تعبیر به «علم الیقین» شده است; به این معنا که انسان، از دلایل مختلف به چیزی ایمان آورد، مانند کسی که با مشاهده دود، ایمان به وجود آتش پیدا می کند.
مرحله دوم: مرحله ای است که انسان به مقام مشاهده می رسد; مثلا با چشم آتش را می بیند و به آن «عین الیقین» می گویند که قرآن کریم در سوره تکاثر از آیات ۳ـ۷ به این مطلب اشاره ای نموده است; آنجا که می فرماید: «کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِین» از ظاهر آیه «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم» چنین بر می آید که مراد از دیدن «جحیم»، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است و این رؤیت دیدن قلبی است. از آیه زیر استفاده می شود، خود از آثار «علم الیقین» است: «وَکَذَ لِکَ نُرِی إِبْرَ هِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ;(انعام،۷۵) و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان می دهیم تا از جمله یقین کنندگان باشد».
که مراد از این رؤیت، رؤیت قلبی قبل از قیامت است و برای مردمی که سرگرم تفاخرند دست نمی دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند.
پس این که برخی گفته اند مراد از «لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم» این است که: اگر شما «علم الیقین» می داشتید جهنم را در همین جهان با چشم دل مشاهده می کردید، اشاره به این مرتبه است.
مرتبه نمایی و عالی، مرحله «حق الیقین» است و آن همانند کسی است که وارد آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به صفات آتش متصف گردد که این بالاترین مرحله یقین است.
محقق طوسی در یکی از سخنان خود می گوید: «یقین همان اعتقاد جازم مطابق ثابت است که زوال آن ممکن نیست و در حقیقت از دو علم ترکیب یافته، علم به معلوم و علم به این که خلاف آن علم، محال است، و دارای چند مرتبه است: علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین.» و در حقیقت مرحله اول جنبه عمومی دارد و مرحله دوم برای پرهیزگاران است و مرحله سوم، مخصوص خاصان و مقربان. در حدیثی آمده است که خدمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کردند: شنیده ایم بعضی از یاران عیسی روی آب راه می رفتند؟! فرمود: «لو کان یقینه أشد من ذلک لمشی علی الهواء; اگر یقینش از آن محکم تر بود بر هوا راه می رفت.»
علامه طباطبایی(رحمه الله) بعد از ذکر این حدیث می افزاید: همه چیز بر محور یقین به خداوندسبحان و محو کردن اسباب جهان تکوینی از استقلال و تأثیر دور می زند; بنابراین این هر قدر اعتقاد و ایمان به قدرت مطلقه الهیه بیش تر گردد، اشیای جهان به همان نسبت در برابر او مطیع و منقاد خواهد شد. و این است رمز رابطه یقین و تصرف خارق العاده و عالم آفرینش.
از آیات و روایات متعددی استفاده می شود که اعمال انسان ها، افزون بر چهره ظاهری خود، یک چهره واقعی نیز دارد که در این جهان از نظر انسان ها به جز عده کمی پنهان است; اما این چهره های درونی، در جهان دیگر ظاهر می شوند که از آن به تجسم اعمال تعبیر می شود. قرآن کریم می فرماید: «اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ الکِتـابِ ویَشتَرونَ بِهِ ثَمَنـًا قَلیلاً اُولـئِکَ ما یَأکُلونَ فی بُطونِهِم اِلاَّ النّارَ; (بقره، ۱۷۴) کسانی که آیات خدا را کتمان می کنند و به وسیله آن درآمد ناچیزی فراهم می نمایند آنان جز آتش چیزی نمی خورند.» همچنین در آیه ۱۰۰ سوره نساء، خوردن مال یتیم را بسان خوردن آتش دانسته و تاکید کرده است که: آنان که مال یتیم می خورند گرچه چهره ظاهری عملشان بهره گیری از غذاهای لذیذ و رنگین است; اما چهره واقعی این غذاها، آتش سوزان است. و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود. در روایتی نیز آمده است که روزی حضرت امام سجاد(علیه السلام) به زهری در عرفات هنگام حج فرمود: «چند نفر حاجی در این جا می بینی؟» زهری گفت: «چند صد هزار نفر…» حضرت فرمود: «نزدیک شو، حضرت به صورت زهری دستی کشید و فرمود حال به مردم نگاه کن.» زهری می گوید: «همه را جز عده کمی به شکل بوزینه دیدم.»