حوزههای علمیه پس از انقلاب اسلامی
حوزههای علمیه پس از انقلاب اسلامی
امروزه پس از انقلاب اسلامی و ورود روحانیت به عرصه مدیریت اجتماعی، موقعیت جدیدی برای حوزههای شیعی پدید آمده و آفاق جدیدی پیش روی جامعه اسلامی گشوده شده است. طلبه از کنج روابط مومنانه فردی به صحنه وسیع روابط اجتماعی برون رفته است. حوزه امروز از حوزه گذشته بسیار متفاوت گشته و رسالت آن از پاسخ دادن به چند استفتا در احکام عبادی و سامان دادن به وجوهات شرعی و نهایتاً دستهای تبلیغات دینی بسیار فراتر آمده است.
هیچ وقت جامعه علمی شیعه در طول تاریخ، به قدر امروز، از لحاظ کمیت بزرگ نبوده است. هیچ وقت از لحاظ قدرت، به قدر امروز، کارآمد و صاحب قدرت سیاسی و اجتماعی نبوده است. هیچ وقت به قدر امروز، تمکن مالی و سایر امکانات مرغوب جامعه ـ مثل رسانهها و منبرها و مطبوعات و امثال اینها ـ نداشته است. هیچ وقت به قدر امروز، در دنیا معروف نبوده است. هیچ وقت به قدر امروز، مورد احترام و تجلیل آحاد انسانها ـ اعم از مسلمان و غیرمسلمان ـ و مسلمین ـ شیعه و غیرشیعه ـ نبوده است. هیچ وقت به قدر امروز، دشمن نداشته است؛ چه کمیت دشمنان، چه کیفیت و قدرت و مکانت سیاسی و اجتماعی و نظامی قدرتها. و بالاخره هیچ وقت به قدر امروز، مسئولیت بر دوش خود نداشته است.
اگر امروز قدرت و معروفیتمان از همیشه بیشتر است، رسانه و وسیله گفتگوی با مخاطبان و مستمعان، بیشتر در اختیارمان است، دوستان بیشتری داریم، پول و قدرت مالی بیشتری داریم و بقیه اموری که امروز بیشتر داریم ـ مثل جمعیتمان، آحاد روحانیون از بزرگ و کوچک و از این قبیل ـ به همین نسبت، مسئولیتمان هم بیشتر است.[4]
امروز، نیاز به معارف اسلامی در دنیا، با آنچه که در گذشته وجود داشته است، تفاوتهای خیلی زیاد و فاصلههای عجیب و ژرفی دارد. در گذشته، ارتباطات این قدر نبود. تهاجم افکار غلط و انحرافی، این همه نبود. تأثیرش بر افکار مردم، این قدر نبود. طلب و خواهش و آمادگی فکر درست و دینی و اسلامی، این همه نبود. امکان گسترش فکر توحیدی، این همه نبود؛ ولی امروز اوضاع طور دیگر است.
امروز، در داخل کشور و مرزهای خود ما، ملت بزرگی زندگی میکنند که برای آنها، اسلام دیگر یک امر زاید و تشریفاتی و خارج از بنا و موازین و رفتار زندگی نیست؛ بلکه اسلام همه چیز زندگی و مبنای نظام اجتماعی است. امروز، توحید در زندگی عمومی و اجتماعی ملت و کشور ما، قاعده زندگی است. مبنای حکومت و اداره کشور و مدیریت امور و مبنای زندگی همه جانبه مردم، توحید و معارف اسلامی است. مردم، به فرا گرفتن دین و اطلاع از حقایق آن شایقاند.
اصلاً امروز امکان تبلیغ دین وجود دارد؛ … امروز، امکان کار و تعلیم و قضاوت و حاکمیت احکام اسلامی هست. در داخل کشور، جوانان و دانشگاهیها و صاحبنظران ما مشتاقاند و میخواهند بدانند و از معارف اسلامی مطلع بشوند و سر در بیاورند. میخواهند پایه فکری و اعتقادی آن چیزی را که امروز نظام اجتماعی در جامعه فرض کرده و به وجود آورده، به دست آورند و از احکام فراوان و قوانین و مقررات زیادی که نظام در انتظار املا کردن آن از ناحیه دین است، آگاه شوند.[5]
من قاطعاً میگویم که علمای دینی و جامعه روحانی ما در طول این هزاروصد سالی که ما به عنوان علمای دین آنها را میشناسیم، هیچ وقت نقششان به اهمیت امروز نبوده و هیچ وقت در یک عصر و دوره، بهقدر امروز خدمت نکرده و به اندازه امروز در وضع دنیا و جامعه خودش مؤثر نبوده است. روحانیت شیعه، الان اینگونه میباشد.[6]
خطی که نظام اسلامی ترسیم میکند خط رسیدن به تمدن اسلامی است. سرنوشت حتمی عبارت از این است که تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه عظیمی از دنیا پرتو خود را بگستراند. … این کار عظیم و ماندگار تاریخی سر و کارش با نسلها و قرنهاست. این کار را نباید با کاری دفعی ، جزیی و شعاری اشتباه کرد. مسئله ما مسئله حرکتی عظیم در مقیاس جهانی است. … برای ایجاد یک تمدن اسلامی دو عنصر اساسی لازم است؛ یکی تولید فکر و یکی پرورش انسان. … این کشور باید ساخته شود، باید پیش برود. این ملت بزرگ باید استعدادهایش شکوفا شود. بایستی در دنیا بدرخشد و بالاخره آن تمدن عظیم اسلامی را در مقابل چشم جهانیان بگذارد. این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند … حوزه علمیه شیعه در مقابل یک آزمایش عظیم تاریخی، بینظیر و غیر قابل تکرار قرار دارد. در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله اسلام برای علما چنین فرصتی پیدا نشده بود. این نعمتی است که مصداق آیه شریفه است: واذ تاذّن ربکم لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید.[7]
حوزه علمیه به عنوان یک نهاد آموزشی و پرورشی این رسالت سنگین را باید با تربیت نسل جدیدی از طلاب دنبال کند. طلابی که از نصاب شرایط و ویژگیهای علمی و عملی خاصی برخوردار باشند و قابلیت تحمل این بار گران را داشته باشند. در این اثر برآنیم تا این ویژگیها را به تفصیل در سخنان رهبر انقلاب جستجو کنیم تا هر طلبهای در امتداد این جریان تاریخی، طرح کلان خودسازی صنفی خود را بیابد و برای ایفای چنین نقشی دستور عمل داشته باشد.