کلیسای سُم الاغ‼️
داستان و عبرت روز
‼️کلیسای سُم الاغ‼️
✅یزید بن معاویه ، جشن با شکوهی به مناسبت قتل امام حسین علیه السلام ترتیب داد و در حالی که سر مطهر سیدالشهداء را مقابل خود قرار داده بود، شراب می نوشید. نماینده پادشاه روم که مسیحی بود از یزید پرسید:
“این سَرِ کیست؟”
یزید پاسخ داد:
“سر فرزند فاطمه زهرا ، دختر رسول الله است!”
مرد مسیحی گفت :
“وای بر شما ! من از نسل داوود نبی هستم و با چندین واسطه به او می رسم ولی مسیحیان، بسیار به من احترام می گذارند. آنگاه شما فرزند دختر پیامبرتان را می کشید و جشن می گیرید؟! این چه دینی است که دارید؟
آیا قضیه “کلیسای سُم الاغ” را شنیده ای؟
کلیسایی وجود دارد که در محراب آن ، جعبه ای از طلا گذاشته اند. داخل آن جعبه ، یک “سُم الاغ” هست که مسیحیان آن منطقه معتقدند متعلق به سُم الاغی است که حضرت عیسی بر آن سوار می شده است! مسیحیان دور آن جعبه می چرخند و بوسه می زنند و تبرک می جویند!
این وضع مردمی است که گمان می کنند سُم الاغ پیامبرشان عیسی در آن قرار دارد. آنگاه شما پسر دختر پیامبرتان را می کشید؟!”
یزید گفت:
“این نصرانی را بکشید که اگر به روم برود آبروی ما را می برد!”
مرد مسیحی گفت:
“دیشب خواب پیامبرتان را دیدم که به من وعده بهشت داد! نمی دانستم چرا! حالا می فهمم چرا مرا به بهشت مژده داده است.”
سپس مرد مسیحی سر مطهر امام حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و گریست و در همین حال، او را کشتند.
?مقتل خوارزمي، صفحه ۲۷۵
?لهوف، صفحه ۱۹۱