يک اربعين غزل ، به اميد عنايتی
جا مانده ايم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن ، پياده يقينا سعادت است
ويزا، بليط، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پيامک “هستم به يادت” است
يک اربعين غزل ، به اميد عنايتی
اين بغض من اگر چه خودش هم عنايت است
چيزی برای عرضه ندارم مرا ببخش
يعنی غزل، نشانهء عرض ارادت است
ماهيچ، ما گناه… فقط جان مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است
باشد حسين ، کرب و بلا مال خوب ها
يک مهر تربت از تو برايم کفايت است …