هر سو که بادی وزید، به آن سو نچرخیم!
حکایت زمانهی ما، ماجرای همان بندهی خداست.
سالها گردنبند ارزشمندی که از آبا اجدادش به ارث رسیده بود را در صندوقخانهاش نگهداری میکرد؛ بعد از سالها روزی به سرش زد که گردنبند را بیرون بیاورد. خاک ها را فوت کرد و در بستهای پیچاند و به بازار رفت تا که مظنهاش را بسنجد.
شاد بود؛ چون اطمینان داشت که قیمت بالایی برای گردنبندش می پردازند
به اولین مغازهی طلافروشی که رسید، فروشنده گردنبند را گرفت و طوری وانمود کرد که مشغول محک زدن است؛ گفت گردنبند شما طلا و الماس واقعی نیست و تقلبی است.
مرد با کمال ناباوری مبهوت و سردر گم خیره خیره به گردنبندش نگاه میکرد؛ پیش خود فکر کرد که من یقین دارم گردنبندم اصل است. به سرعت گردنبند را گرفت و تشکر سردی کرد و از مغازه خارج شد و به دنبال فروشندهی دیگری برای قیمت گرفتن رفت.
پشت سرش فروشندهی اول به دنبالش راه افتاد و مخفیانه تعقیبش کرد؛ وقتی مرد به مغازهی دیگری رسید، به همکارش اشارهای کرد یعنی که آدم پرتی است و میشود سرش کلاه گذاشت.
فروشندهی دوم با یک اشارهی رفیقش همه چیز را خواند؛ چرا که سال ها بود در این بازار از ساده لوحی مردم سوء استفاده می کردند و کالاهای اصلشان را تقلبی جلوه می دادند که بتوانند بی دردسر از دستشان بربایند.
وقتی مرد به چند مغازه سر زد و همه گردنبندش را غیر اصل خواندند، یقینش به شک و بعد به یاس مبدل شد. در نهایت گوهر اصلش را به نازلترین قیمت فروخت.
اما مدت ها با سرگردانی به این میاندیشید که چرا اجداد من اینقدر گردنبند را باارزش میدانستند و سفارش میکردند که باید حفظش کنم!!
این، داستان جامعهی شبهه زدهی ماست.
اعتقادات ما موروثی است. سال ها کنج صندوقخانهی قلب هایمان خاک میخورد و تقلا و تکاپویی در به دست آوردن حقیقتش نکردهایم، نه تورقی و نه زبانم لال پژوهشی! دغدغههای روزمرهی ما بسیار مهمتر از آنست که بخواهیم بدانیم زندگی بعد از مماتمان چگونه حیاتپذیر خواهد شد!
وقتی عدهای لاف زن در ظاهر با شعور و با فهم، در بازار دغل فروشی اصالت باورها و فطریات مان را بی اصالت بنمایانند؛ بلاتکلیف دور دور میزنیم . اول دودل میشویم و سپس فاتحهی گوهر و اصل بودنش را میخوانیم . و تا مدتی متحیریم که چرا گذشتگانمان نفهمیدهاند که آنچه داریم اصل نیست!
ای کاش یادمیگرفتیم هر سو که بادی وزید، به آن سو نچرخیم!
ای کاش میآموختیم بیشتر باید گوهرمان را بشناسیم، که به بادی نبازیم!