نکاتی درمورد تربیت فرزند
توجه به چگونگی و اندازه تنبیه
تنبیه [بدنی]، گران ترین و در عین حال، کم اثرترین ابزار یادگیری و اصلاح رفتار است. تکالیف زیاد، به ویژه جریمه کردن، از ارزش یادگیری تهی است و سبب بی میلی تحصیلی می شود. در تنبیه، باید عمل کودک نکوهش شود، نه شخصیت او.
در تنبیه، نباید زیاده روی کرد، چون اثر خود را از دست می دهد.
تنبیه در جمع، اثر مخرب، ولی تشویق در جمع، اثر مثبت دارد.
سرزنش و تحقیر، امنیت خاطر را از کودک می گیرد.
تنبیه، شخصیت کودک را در هم می کوبد.
زیاده روی در تنبیه، سبب برانگیخته شدن حس سرکشی در کودک خواهد شد.
وقتی لازم است کودک تنبیه شود، بهتر است تا حد امکان تنبیه هایی غیر از تنبیه بدنی به کار بگیریم، مانند قهر کردن (بی توجه بودن). البته طول مدت قهر نباید طولانی باشد. در تنبیه و سرزنش و حتی نصیحت کردن، نباید زیاده روی کرد که در این صورت، بر لجاجت طفل افزوده می شود و اثر سرزنش و نصیحت و تنبیه نیز از میان می رود. تنبیه بدنی و زیاده روی در آن، کودک را ترسو و تسلیم طلب بار می آورد.
سفارش می شود از تنبیه بدنی تا آن جا که ممکن است، استفاده نشود و تنها در موارد بسیار نادر و ویژه به کار گرفته شود. ضمن آنکه، در آن زیاده روی نشود.
در نخستین سال ها، تا حد امکان نباید به تنبیه رو آورد یا در آن زیاده روی کرد، به ویژه نباید از تنبیه بدنی استفاده کرد در این سنین، تشویق مؤثرتر است و کارایی بیشتری دارد. در این سنین، تنبیه زیاد، کودک را غیرفعال و غیرکنجکاو می سازد و زمینه را برای بسیاری از مشکلات رفتاری او در آینده فراهم می آورد.
برخی از انواع تنبیه وجود دارد که هرگز نباید از آنها استفاده شود مانند، تحقیر، اهانت، به کار بردن واژه های نیش دار و گاه رکیک و طعنه زدن که آثار بسیار زیان بار بر شخصیت روحی کودک دارد و چه بسا تربیت او را به کلی مختل می سازد؛ یعنی با ایجاد لجاجت، گستاخی یا خرد شدن شخصیت، او را به سوی بی قیدی و لا ابالی گری و تربیت ناپذیری می کشاند.
تشویق و تنبیه
تشویق و تنبیه، دو اهرم بسیار مهم برای کنترل، تعدیل و تقویت رفتار انسان است. همه انسان ها به طور فطری، نیاز دارند که در جایگاه خود به آنان توجه و از آنان تقدیر شود.
اعتماد به نفس و عزت نفس
ایجاد اعتماد به نفس، یکی از مؤثرترین عوامل برای جهت دهی مثبت به احساسات کودک است. رفتار آزاد منشانه و محترمانه و درک احساسات کودک، سبب می شود که او احساس قدر و ارزش کند. عزت نفس، سبب بهره وری فرد از نیروی تفکر و به کارگیری آن در امور زندگی است.
احساس لیاقت، بازتاب اعتماد به نفس است.
بر اثر دلگرمی، عزت نفس در شخص افزایش می یابد.
همه انحراف ها و اختلاف های رفتاری، در نتیجه زیان دیدن و لکه دار شدن عزت نفس افراد است.
تکیه بر توانایی های شخص، وسیله ای برای پیشرفت و حرکت اوست.
ایجاد امنیت خاطر، زمینه حرکت و خلاقیت ذهنی کودک را فراهم می کند.
احساس بی لیاقتی و حقارت، سبب راکد شدن جریان فکری و رکود ذهنی فرد می شود.
یکی از مهم ترین ویژگی های عزت نفس، خلاقیت در ظهور و گرایش های مثبت در فرد است.
کودک و شخصیت
یکی از راه های شخصیت دادن به کودک، سلام کردن به اوست.
خانواده، اساسی ترین بستر رشد شخصیت مطلوب کودکان و نوجوانان است.
الگوهای محبوب بچه ها، بزرگسالانی هستند که شخصیت آنها، آمیزه ای از محبت و عطوفت است و هرگز پرخاش نمی کنند.
موقعیت سنجی در تربیت کودک
رعایت این اصل که در چه زمانی چه چیزی را باید به کودک آموخت، سبب موفقیت اولیا و مربیان در امر آموزش خواهد شد.
باید زمانی به سخن گفتن با کودک لب گشود که کودک علاقه مند به شنیدن باشد.
کودک، همچون گلی است که در موقعیت مناسب و زمینه مساعد شکوفا می شود و اگر زودتر از موقع باز شود، به زودی پژمرده خواهد شد.
مناسب ترین زمان برای درخواست از کودک، هنگامی است که زمینه های احساس نیاز و علاقه به انجام دادن کاری را در آنها مشاهده کنیم.
تا زمانی که رفتار با کودک همراه با تفاهم نباشد، نفوذ در وی ناممکن است.
پرهیز از زورگویی در تربیت
در امر تعلیم و تربیت روح لطیف انسان، عامل زور، ناموفق است. همان گونه که غنچه گل با زور و فشار شکوفا نمی شود.
رفتار محبت آمیز با کودک
اگر کودکان احساس کنند تحت فشار یا اجبار نیستند، از کار خلاف خود دست بر می دارند.