شلمچه
اين روزهاشلمچه دوباره حال وهواي روزهاي جنگ را درخود احساس ميكند دوباره خاكريزها برپا مي شوند وطنين صداي يازهرا (س)فضاي
شلمچه راپرميكند انگار دوباره رزمندگان درخاك قدم ميزنند وازبي بي دوعالم مادر شهيدان طلب مغفرت ميكنند احساس ميكني بي بي هنوز دراين
مكان مقدس قدم ميزند وبربالين شهداي گمنام ميايد وآنهارا به جاي مادرانشان نوازش ميكند اينجا حال وهواي زيبايي دارد تمام صورت انسان
ناخداگاه از بارش قطرات اشك خيس ميشود .اما اي خاك شلمچه قدم گاه بانو تورا چه شده كه اين قدر اين روزها غمزده وغصه داري اين روزها
ميهمانان ازهمه جابه ديدنت مي آيند تا روزهاي سال نورا باتو آغاز كنند و ميثاقي باشدباشهدا .امانمي دانم اين روزها را چه شده كه ديگر شقايق
هاهم حوصله روييدن ندارند وديگر مانند سالهاي جنگ خودنمايي نمي كنند انگار انها از اين پاهاي برهنه برخاك، مردمان كه ميهمان آنانند
بيزارند تورا چه شده كه ديگر دراين سالهاي نو بهاري نميشوي وخنده ميهمانان برايت شادي نمياورد شايد توهم دل تنگ روزهاي بدون ريا هست
ي روزهايي كه رزمندگان بدون هيچ چشم داشتي برخاك توپاي مي گذاشتند. ورمز يازهرارا زمزمه ميكردند.شبهايي كه با صداي خواندن دعاي
توسل وصداي گريه رزمندگاني كه اماده عمليات بودندوزمين را به لرزه درمي اورد وعطري كه از حضوربي بي زهرا در شب هاي عمليات فضاراپرمي
كرد،ونمازها رزمندگاني كه دراوج تاريكي شب به اقامه مي ايستادند ونمازعشق را در برابر معشوق خود ميخوانند شده هرچند تو ميداني كه برفراز
اين خاكها هنوز شهدانماز عشق را اقامه ميكنند و هنوز شهيداني هستند كه در سجده منتظرمانده اند وتوآنهارادر خود جاي دادي وراز عشق انهارا
افشا نكردي آري اي شلمچه تو دردل خود رازهايي نهفته اي كه ما ازآنان بي خبريم اما به خاطر همان شهدا برميهمانانت بهاري شو وبه شقايقها
بگو دوباره برويند تا زمين زيبا شود .