شعر مهدوی
شعر مهدوی
السلام علیک یا بقیةالله الاعظم
کیستم من سائلی در پای دیوار شما
با همه فقر و تهیدستی خریدار شما
دیده ام را شسته ام یک عمر از خون جگر
در هوای لحظه ای از فیض دیدار شما
چون درخت خشک دارم بر فلک دست نیاز
بلکه یابم حاصلی از نخل پر بار شما
پای تا سر دردم و باشد دوایم یک نگاه
ای شفای عالمی در چشم بیمار شما
فخر بر بلبل فروشم ناز بر گل آورم
گر چو خاری سر برون آرم زگلزار شما
کس مرا نشناخته خود خوب دانم کیستم
سائلی در مسلک تجار بازار شما
پای در زنجیر نفس و دست بر دامان یار
یا گرفتار دل استم یا گرفتار شما
چون شود روزی از این زنجیر آزادم کنید؟
ای نجات خلق از روز ازل کار شما
دست «میثم» را بگیرید از ره لطف و کرم
تا که آرد سر به خاک پای عمار شما