خدایا...
گفتم : در دلم امید نیست ؟
گفت : هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر ۵۳ )
گفتم : احساس تنهایے میڪنم ؟
گفت : از رگ گردن بہ تو نزدیڪ ترم (قاف ۱۶ )
گفتم : انگار مرا از یاد بردہ اے ؟
گفت : مرا یاد ڪن (بقرہ ۱۵۲ )
گفتم : در دلم شادے نیست ؟
گفت : باید بہ فضل رحمتم شادمان گردے (یونس ۵۸ )
گفتم : تا ڪے باید صبر ڪنم ؟
گفت : همانا یاریم نزدیڪ است (بقرہ ۲۱۴ ) و … چہ ڪسے از او راستگو تر!