آوای دل

خانهتماس ورود
  • « داستان آموزنده
  • تعلقات بی ارزش شما را از حرکت باز نگرداند »

تکان دهنده ترین پست سال

ارسال شده در 25 تیر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

​پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد

 وهرلحظه از او عیادت می کرد.

یک بار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تاقبل از اینکه مادرش از دنیا برود ،

اورا ببیند…..
از مادرش پرسید:مادر چه میخواهی برایت انجام دهم ؟

مادر گفت :از تو 

می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری ،چه شبها هم بدون غذا خوابیدم.
فرزند باتعجب گفت :داری جان میدهی واز من اینها را درخواست میکنی !؟

وقبلا به من گلایه نکردی!
مادر پاسخ داد:بله فرزندم من با این گرما وگرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم وقتی فرزندانت درپیری تورا به اینجامی آورند، به گرما وگرسنگی عادت نکنی!


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟