آوای دل

خانهتماس ورود

موضوع: "اخلاقی"

«آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!»

ارسال شده در 7 شهریور 1396 توسط ترنم در اخلاقی

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را به‌طرف بقال دراز کرد و گفت: «مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته را لطفاً بهم بدین، اینم پولش.»
بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد. بعد لبخندی زد و گفت: «چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به‌عنوان جایزه برداری.»
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکان نخورد!
مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشد، گفت: «دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات‌هاتو بردار.»
دخترک پاسخ داد: «عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ها را بردارم، می‌شه شما بهم بدین؟»
بقال با تعجب پرسید: «چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟»
دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت: «آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!»
خیلی از ما آدم بزرگ‌ها، حواسمان به اندازه‌ی یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدانیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدم‌ها و وابستگی‌های اطراف‌شان بزرگتر است.

نظر دهید »

شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟

ارسال شده در 7 شهریور 1396 توسط ترنم در اخلاقی

شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟

معلم به بچه ها گفت :
” تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره “

یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن و…

هر کی یه چیزی نوشته بود اما
این نوشته دست ودلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
” شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن،نه سنگ قبرشونو…!!! “

قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید.به همراه زمزمه ای
افسوس من هم شجاع نبودم.

نظر دهید »

باور کنيد "بيرون" شماره نداره... »

ارسال شده در 7 شهریور 1396 توسط ترنم در اخلاقی

«ديروز به مادرم زنگ زدم، بعد از مرگش تلفن ثابت خانه

اش را جمع نکرديم ….

نمي خواهم ارتباطمان قطع شود.

هر وقت دلم هوايش را ميکند بهش زنگ ميزنم …

تلفنش بوق ميزند….

بوق ميزند…

بوق ميزند…

وقتي جواب نميدهد با خودم فکر ميکنم يا براي خريد

رفته بيرون يا خانه همسايه است….

الان چند سال ميشود هر وقت دلم هوايش را ميکند

دوباره زنگ ميزنم .

شماره ” بيرون ” را هم ندارم زنگ بزنم بگويم : “به مادرم

بگيد بياد خونه اش دلم براش تنگ شده “

! دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته ” بيرون ” ….

امروز بهش زنگ بزن….

برو پيشش….

باهاش حرف بزن….

بگو که دوستش داري….

و گرنه وقتي بره “بيرون ” خيلي بايد دنبالش بگردي…

باور کنيد “بيرون” شماره نداره… »

 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟