سنتی فراموش شده
سنتی فراموش شده
“گذاشتن غذا در دهان همسر”
پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید:
هیچ نفقه ای بر خانواده ات نمی پردازی مگر پاداشی نصیبت میشود، حتی بخاطر آن لقمه ای که در دهان همسرت میگذاری
سنتی فراموش شده
“گذاشتن غذا در دهان همسر”
پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید:
هیچ نفقه ای بر خانواده ات نمی پردازی مگر پاداشی نصیبت میشود، حتی بخاطر آن لقمه ای که در دهان همسرت میگذاری
جمعه باز آمد چقدر بابرکت است.
جمعه سرتاسر شکوه و نعمت است
جمعه عیداهل ایمانُ صفاست
جمعه روز ی درحضور مصطفا ست
روزتکبیرودرود وعزت است
روزاخلاص استُ روزوحدت است
جمعه روز همدلی و همت است
روز کهف وروز یاسین جمعه هست
روز خورشید است ونوراست وصفاست
روزجمعه روزخاصان خداست
روز اقبال وقبولی دعاست
روزنیک استماع خطبه هاست
روز پندو وعظ روز ربناست
روزجودورحمت بی منتهاست
جمعه مختص حبیب کبریا ست
روز وصل خویش وارحام شماست
جمعه را احمد چه زیبا وصف کرد
جمعه راعید مساکین رسم کرد
لیک جمعه روز اهدای سلام
این شعر زیبا تقدیم به. همه بانوان گرامی
زنی را می شناسم من ?
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی هم زیر لب گوید?
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد:
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
زنی با تار تنهایی?
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
زنی خو کرده با زنجیر?
زنی مانوس با زندان
تمام سهم او اینست
نگاه سرد زندانبان
زنی را می شناسم من?
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر
زنی با فقر می سازد?
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند
زنی واریس پایش را?
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی ، چه بد بختی
زنی را می شناسم من?
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و می گوید
که دنیا پیچ و خم دارد …
تقدیم به بانوان عزيز سرزمينم ،كه هر كدام در پس لبخندشان غمي پنهان دارند