هرکارمهمی که بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع شود بی فرجام است
متن کامل حدیث به همراه اعراب گذاری و ترجمه
قالَ الصادقُ (علیه السلام): وَ لَرُبَّمَا تَرَكَ فِی افْتِتَاحِ أَمْرٍ بَعْضُ شِیعَتِنَا “بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ” فَیَمْتَحِنُهُ اللَّهُ بِمَكْرُوهٍ وَ یُنَبِّهُهُ عَلَی شُكْرِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ یَمْحُو فِیهِ عَنْهُ وَصْمَةَ تَقْصِیرِهِ عِنْدَ تَرْكِهِ قَوْلَ: “بِسْمِ اللَّهِ” لَقَدْ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَحْیَی عَلَی أَمِیرِ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) وَ بَیْنَ یَدَیْهِ كُرْسِیٌّ فَأَمَرَهُ بِالْجُلُوسِ عَلَیْهِ فَجَلَسَ عَلَیْهِ فَمَالَ بِهِ حَتَّی سَقَطَ عَلَی رَأْسِهِ فَأَوْضَحَ عَنْ عَظْمِ رَأْسِهِ وَ سَالَ الدَّمُ فَأَمَرَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ بِمَاءٍ فَغَسَلَ عَنْهُ ذَلِكَ الدَّمَ ثُمَّ قَالَ: ادْنُ مِنِّی فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی مُوضِحَتِهِ وَ قَدْ كَانَ یَجِدُ مِنْ أَلَمِهَا مَا لا صَبْرَ لَهُ مَعَهُ وَ مَسَحَ یَدَهُ عَلَیْهَا وَ تَفَلَ فِیهَا فَمَا هُوَ أَنْ فَعَلَ ذَلِكَ حَتَّی انْدَمَلَ فَصَارَ كَأَنَّهُ لَمْ یُصِبْهُ شَیْءٌ قَطُّ ثُمَّ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): یَا عَبْدَ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ تَمْحِیصَ ذُنُوبِ شِیعَتِنَا فِی الدُّنْیَا بِمِحَنِهِمْ لِتَسْلَمَ لَهُمْ طَاعَاتُهُمْ وَ یَسْتَحِقُّوا عَلَیْهَا ثَوَابَهَا … فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: یَا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ قَدْ أَفَدْتَنِی وَ عَلَّمْتَنِی فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُعَرِّفَنِی ذَنْبِیَ الَّذِی امْتُحِنْتُ بِهِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ حَتَّی لا أَعُودَ إِلَی مِثْلِهِ قَالَ: تَرْكُكَ حِینَ جَلَسْتَ أَنْ تَقُولَ: “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ” فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ لِسَهْوِكَ عَمَّا نُدِبْتَ إِلَیْهِ تَمْحِیصاً بِمَا أَصَابَكَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَنَّهُ قَالَ: كُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْكَرْ فِیهِ “بِسْمِ اللَّهِ” فَهُوَ أَبْتَرُ، فَقُلْتُ بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لا أَتْرُكُهَا بَعْدَهَا قَالَ إِذاً تَحْظَی بِذَلِكَ وَ تَسْعَدُ. [بحار الأنوار، ج 76، ص 305]
همین داستان از منبعی دیگر:
عبدالله بن يحيى بر اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شد، صندلى “كرسى” در برابر آن حضرت بود، حضرت امر فرمود كه بر آن كرسى بنشيند؛ عبدالله نشست، چيزى نگذشت كه چيزى بر سرش افتاد و سرش شكست و خون جارى گشت. حضرت امر فرمود آب آوردند و خون سرش را شستشو داد و فرمود: نزديك شو به من؛آنگاه دست بر شكاف سرش گذارد، در حالى كه عبدالله سخت بى تابى مى كرد، جراحت سر را به هم آورد و بهبود پذيرفت، گويا شكستگى پديد نگشته بود؛ پس از آن فرمود: ‘اى عبدالله! سپاس خدايى را كه قرار داد گرفتاريها را كفاره گناهان پيروان ما در دنيا، تا در فرمان بردن حق، سالم بمانند و سزاوار مزد و اجر شوند’. عبدالله عرض كرد: ‘اى اميرالمؤمنين عليه السلام! مجازات گناهان ما فقط در دنياست؟’ حضرت فرمود: ‘آرى؛ مگر نشنيده اى گفتهپيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را كه فرمود: ‘الدنيا سجن المؤمن وجنة الكافر’: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است ‘. خداوند پيروان ما را در دنيا از گناهانشان پاكيزه گرداند به وسيله مصائب و ناراحتيها و به عفو خود، چنانكه مى فرمايد: ‘ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفو عن كثير’: آنچه مصيبت مى بينيد از كردار خود شماست، و بسيارى از آن بخشش مى كند. [ شورى30 آن گاه پيروان ما به قيامت وارد شوند و طاعتهاى آنان را زياد كند و لكن دشمنان ما را خداوند در دنيا جزاء دهد به طاعاتشان گرچه وزنى ندارد، زيرا طاعتشان اخلاص ندارد و چون وارد قيامت شوند، سنگينى گناهان و كينه هايشان به محمد و آل محمد و ياران واقعى آنان، بر شانه آنهاست و در آتش فرو روند"". عبدالله عرض كرد: ‘اى اميرالمؤمنين عليه السلام استفاده كردم و به من آموختى، اگر به من مى فرموديد كه چه گناهى سبب محنت مجلس شد، بسيار نيكو بود كه ديگر مرتكب نشوم؟’ حضرت فرمود: ‘هنگام نشستن، بسم الله نگفتى، اين مصيبت كفاره گناهت گشت؛ مگر نمى دانى كه پيامبر از جانب خداوند مرا حديث كرد كه خداوند فرمايد: هر كارى كه در آن بسم الله گفته نشود، آن كار ناتمام خواهد ماند.’ عبدالله عرض كرد: ‘پدر و مادرم فداى شما! ديگر بسم الله را ترك نمى كنم’.حضرت فرمود: ‘پس تو سعادتمند خواهى گشت’! عبدالله عرض كرد: ‘تفسير بسم الله چيست؟’ حضرت فرمود: ‘بنده چون بخواهد شروع در كارى كند مى گويد: بسم الله، يعنى من به نام اين اسم، اين كار را انجام دهم، پس در هر كارى كه به بسم الله ابتداء كند آن عمل مبارك خواهد بود’.
[ تفسيرالبرهان ج 1 ص45 نمونه معارف اسلام، ج2 داستانهايى از زندگانى حضرت على عليه السلام، ص208. ]