آوای دل

خانهتماس ورود

موضوع: "بدون موضوع"

چه کسی در قیامت حسرت نمی خورد؟

ارسال شده در 21 شهریور 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

(چه کسی در قیامت حسرت نمی خورد؟ )

از امام صادق علیه السلام پرسیدند:

روز حسرت، کدام روز است که خدا می فرماید:

((انذرهم یوم الحسره اذ قضی الامر))
بترسان ایشان را از روز حسرت.
سوره مریم آیه39

حضرت جواب دادند:
آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.

منبع:
وسائل الشیعه/ج7/ص 198.

نظر دهید »

نکته ای باریک تر از مو

ارسال شده در 21 شهریور 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

نکته ای باریک تر از مو

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گوید:
روز برای انجام کاری روانه ی بازار شدم.
اندیشه ی ارتکاب گناهی در مغزم گذشت .
ولی بلافاصله منصرف شدم و استغفار کردم.
در ادامه راه، شتر هایی که از بیرون شهر هیزم می آوردند، قطار وار از کنارم گذشتند، ناگاه یکی از شتران لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب می دیدم.

به مسجد رفتم و این پرسش در ذهنم من بود که این رویداد از چه امری سرچشمه گرفته است ؟
در عالم معنا به من گفتند:
این نتیجه آن فکر گناهی است که کرده ای!
گفتم : من که آن گناه را انجام ندادم.
پاسخ آمد: لگد آن شتر هم به تو نخورد.

نظر دهید »

متنى بسيار زيبا و خواندنى

ارسال شده در 21 شهریور 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

متنى بسيار زيبا و خواندنى

دیشب خواب دیدم که مرده بودم …
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور … وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب …
گفت برو بالا اون تپه آب بخور … درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم …..
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه … درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم….
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ … با عطش فراوان
گفتم : آب …
گفت برو بالا اون تپه … درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند …برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟…
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن …
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست…
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 894
  • 895
  • 896
  • ...
  • 897
  • ...
  • 898
  • 899
  • 900
  • ...
  • 901
  • ...
  • 902
  • 903
  • 904
  • ...
  • 1338
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟