آوای دل

خانهتماس ورود

موضوع: "بدون موضوع"

وقایع شب عاشورای محرم سال 61

ارسال شده در 8 مهر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

وقایع شب عاشورای محرم سال 61

◾️1. در شب عاشورا به “محمد بن بشیر حضرمی” یكی از یاران امام حسین علیه‏ السلام خبر دادند كه فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است.

او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو مي‏كنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم.
امام حسین علیه ‏السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد كردن فرزندت بكوش.

محمد بن بشیر گفت: در حالی كه زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین كنم و از تو جدا شوم.

امام علیه ‏السلام پنج جامه به او داد كه هزار دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت كه همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف كند.

▪️2. امام حسین علیه‏ السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد.

در این مجلس “قاسم بن الحسن” به امام علیه ‏السلام عرض كرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟
امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟

عرض كرد: ای عمو! مرگ در كام من از عسل شیرین‏تر است. امام علیه ‏السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنكه به رنج سختی مبتلا شوی، و همچنین پسرم عبداللّه‏ (كودك شیرخوار) به شهادت خواهد رسید.

قاسم گفت: مگر لشكر دشمن به خیمه‏ ها هم حمله مي‏كنند؟ امام علیه ‏السلام به ماجرای شهادت عبداللّه‏ اشاره نمودند كه قاسم بن الحسن تاب نیاورد و زارزار گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.

▪️3. امام علیه ‏السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه‏ ها حفر كنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاكی كه در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه‏ السلام بسیار سودمند بود.

▪️4. مرحوم شیخ صدوق در كتاب ارزشمند “امالی” نوشته است:

شب عاشورا حضرت علي‏ اكبر علیه‏ السلام و 30 نفر از اصحاب به دستور امام علیه‏ السلام از شریعه فرات آب آوردند. امام علیه ‏السلام به یاران خود فرمود: برخیزید، غسل كنید و وضو بگیرید كه این آخرین توشه شماست…
الملهوف،ص39
نفس المهموم،ص230
الامام الحسین و اصحابه،ص257
امالی شیخ صدوق،مجلس30

نظر دهید »

امام حسین علیه السلام ، راز و رمز ماندگاری و سعادت :

ارسال شده در 8 مهر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

امام حسین علیه السلام ، راز و رمز ماندگاری و سعادت :
امام حسین علیه السلام از « سر عجز و درماندگی » با دشمن سخن نگفتند و التماس نکردند و « خود زنی » ، « خود آزاری » و « دیگر آزاری » نفرمودند و یارانش را به « التماس از دشمن » ، « خود زنی » ، « خود آزاری » و « دیگر آزاری » فرمان ندادند . هریک از آنان صلوات الله علیهم اجمعین با اطاعت از الله تبارک و تعالی و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم و با شجاعتی تمام و کمال ، موضع حق و حقانیت خود را با سخنانی شیوا و رسا تبلیغ کردند و در دفاع از حق کمترین حزن و خوفی را به خود راه ندادند . آنان با چهره ای متبسم و بشاش ندای حق را لبیک گفتند و « راز و رمز ماندگاری و سعادت » را به سرتاسر عالم مخابره کردند

نظر دهید »

حضرات معصومین در روضه سیدالشهداء شرکت می‌کنند

ارسال شده در 8 مهر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

حضرات معصومین در روضه سیدالشهداء شرکت می‌کنند

یکی از علمای بزرگ کاشان مرحوم میرزا حبیب الله کاشانی بود.
در زندگی ایشان می‌نویسند که ایّام محرّم بود جلساتی برای خواندن روضه و صحبت کردن قبول کرده بود، پنج شش جلسه قبول کرده بود.

یک پیرزنی یک مرتبه آمد روز اوّل محرّم جلوی او را گرفت گفت: میرزا حبیب الله ما هم در خانه‌ی خود روضه داریم اگر می‌شود بیایید روضه‌ی خانه‌ی ما را هم بخوانید.
گفت: مادر، من پنج شش جلسه قول داده‌ام دیگر بیشتر از این فرصت نمی‌کنم.
گفت: روضه‌ی ما هم مثل جاهای دیگر برای امام حسین است، چه فرقی می‌کند؟ بیا روضه‌ی ما را هم بخوان.
ایشان برای این‌که رد نکند یک ساعتی را قرار داد که خود آن پیرزن بگوید من این ساعت را نمی‌خواهم ساعت خوبی نیست،
گفت: مادر، من فقط ساعت دو وقت دارم. ساعت دو چه کسی می‌تواند روضه گوش کند؟
گفت: من فقط ساعت دو وقت دارم. آن پیرزن گفت: خدا به تو خیر بدهد خیلی ساعت خوبی است، همان موقع بیا
دیگر دید خود او چنین تدبیری کرده چاره‌ای ندارد گفت باشد.

روزانه می‌رفت، مستمع او هم پنج شش نفر زن بیشتر نبودند، روضه‌ی خود را می‌خواند نیم ساعت صحبت می‌کرد.
تا روز عاشوراء شد که طبق رسم آن زمان طوری بود خود ایشان هم همین کار را می‌کرد، تمام روضه‌ها و مجالس بعد از ظهر خود را صبح قرار داد که بعد از ظهر کاملاً خالی باشد بتواند استراحت کند تا شب عاشورا یا در شب بتواند عرض ادب کند.
همه‌ی روضه‌ها و مجالس خود را به صبح انتقال داد. مجلس این پیرزن را فراموش کرد به او بگوید که این مجلس خود را یک ساعت در صبح قرار بده، نگفت!!!
بعد از نماز ظهر به خانه رفت نهار خود را خورد خواست بخوابد در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دید.
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود که میرزاحبیب الله به آن پیرزن نگفتی که مجلس خود را به یک ساعت دیگر انتقال دهد، منتظر تو است چرا نرفتی؟
او بلند شد سراسیمه لباس پوشید، با این‌که فاصله‌ی او تا خانه‌ی آن پیرزن زیاد بود به سمت آن خانه دوید، هوا گرم بود از دور می‌دید که این پیرزن سر کوچه می‌آید و داخل می‌رود، مضطرب است. آن پیرزن او را نمی‌دید او از دور می‌دید، سریع وقتی نزدیک شد همین که پیرزن او را دید گفت: میرزاحبیب الله چرا نیامدی؟
خانم حضرت زهرا در مجلس نشسته است. در سر خود زد گفت: آن چیزی که من در خواب می‌بینم او در بیداری دارد می‌بیند.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 747
  • 748
  • 749
  • ...
  • 750
  • ...
  • 751
  • 752
  • 753
  • ...
  • 754
  • ...
  • 755
  • 756
  • 757
  • ...
  • 1338
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟