تقدیم به قافله عشق
تقدیم به قافله عشق
،،برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا،،
دست ماراهم بگیر ای ساکن کرب و بلا
زینب غمدیده میآید زیارت وای من
تا بگیرد در بغل قبر شهید سر جدا
قامت همچو کمانش پشت ظلمت را شكست
لیک با فتح و ظفر برگشته سوی نینوا
میرسدغمدیده بیماری که قوتش گریه است
از سفر همراه خواهرها و ناموس خدا
وای بر حال اسیری که چهل منزل بدید
بر سر نی جلوه گر راس بریده از قفا
کربلا آغوش بگشا روح ایمان میرسد
ام کلثوم،دخت حیدر بادوصد شور و نوا
ای زمین مهمان نوازی کن از آن بانویی
که فدا کرد بر حسین هردو گلان مجتبا
شور عاشوری دگر برپا شود زانکه رسد
مادری بر نعش طفل شیر خوارش از وفا
آب شو ای نهر علقم از خجالت زانکه باز
کاروان سوی تو آید تشنه،اما بی صدا
فاطمه بود و نمود در نهر علقم مادری
ای صبا ام البنین را کن خبر بهر عزا