افکار
افکار
- بزرگی می گوید: من همسایه ای داشتم و وفات نمود و بعد از آن او را در خواب دیدم و از او پرسیدم که خداوند با تو چه کرد؟
گفت: هول های بزرگ دیدم و رنج های عظیم کشیدم. از آن جمله وقت سؤال نکیر و منکر بود که زبان من از کار افتاد و با خود می گفتم: واویلاه این عقوبت از کجا به من رسید، آخر من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم و آن دو فرشته به عنف و غلظت از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو روی و خوش بویی آمد میان من و ایشان حائل شد و مرا تلقین کرد تا اینکه جواب ایشان را بر وجه صواب باز دادم.
و از آن شخص پرسیدم که تو کیستی خدا تو را رحمت کند که مرا از این غصّه خلاصی دادی؟
گفت: من شخصی هستم که مخلوق از صلواتی که تو به پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرستاده بودی و مأمورم به آن که در هر وقت و هر کجا که درمانی به فریاد تو رسم.
اهل سنت از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده اند که فرمود: در بهشت درختی است که آن را «محبوبه» می گویند و میوه آن درخت از انار کوچک تر و از سیب بزرگ تر است و سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل و نرم تر از مسکه و از آن میوه نمی خورد مگر کسی که هر روز بر فرستادنصلوات، مداومت نماید.
منبع:
۱. ریاض الاحادیث، ص۹۴.
۲. عرفان و عبادت، ص۳۶۱.