جز تو کسی مرا آرام نمیکند
مهربان خدایم …
وقتی دلم ناآرام است میدانم
جایی از زندگی
فراموشت کردهام
نیازمندم به تو
به نگاهت
به توجهت
به مهربانیت
من جزتوکسی راندارم
جزتوهیچ کس وهیچ چیز آرامم نمیکند
مهربان خدایم …
وقتی دلم ناآرام است میدانم
جایی از زندگی
فراموشت کردهام
نیازمندم به تو
به نگاهت
به توجهت
به مهربانیت
من جزتوکسی راندارم
جزتوهیچ کس وهیچ چیز آرامم نمیکند
چرا برای همسرم جذاب نیستم؟!
دیدهاید بعضیها انگار مهره مار دارند و بهراحتی هر کسی را جذب خود میکنند. این افراد کافی است اراده کنند تا بتوانند دیگران را شیفته خود کنند؛ همیشه اینها تعجب ما را برمیانگیزند که چگونه میتوانند اینقدر راحت دل همه را به دست بياورند و محبوب بمانند. محبوبيت يك امر مادرزادي و ارثي نيست پس احتمالا آنها کارهای خاصی انجام میدهند که با دل افراد چنین میکنند. در این مطلب میخواهیم از برخی رازهای آنها پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور دل آنهایی را که دوست دارید به دست آورید.
به او حس امنیت دهید
همه همسران نیاز دارند در زندگی احساس امنیت کنند و درصورتی جذب طرف مقابل میشوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظهای که سکوت کردهاید و در لاک خودتان فرورفتهاید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند.
او را آزمایش کنید
تا جایی که میتوانید طرف مقابل را بيازماييد و بگذاريد او هم شما را بيازمايد.
او را آزاد بگذارید
پروفسور دن نیوهارت میگوید: مردان اطمینان دارند که شخصیتشان بعد از ازدواج هیچ تغییری نمیکند. به او نشان دهید که شما نمیخواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت میشود که شما او را همانطور که هست، قبول دارید. با این کار به او حس آزادی میدهید.
اغلب افراد از محدود شدن متنفرن، محدودیت ایجاد نکنید.
شباهتها معجزه میکنند
جالب است بدانید تنـها شباهتهای اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت است، هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـهتان باشد، آشنا شويد، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما شود، چهار برابر بیشتر میشود.
به او احساس حمایت بدهید
بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نياز دارند.
*❣خاکریزخاطرات شهیدان❣*
*✍ خیلیها دوست دارند اینگونه جان بدهند؛ بخوانید و لذت ببرید*
متن_خاطره:
در فاصلۀ چند متری ، با عراقیها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو …
بهش گفتم: تو رو می رسونم بیمارستان … اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته
بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید…
?خاطرهای از زندگی سردار شهید کاظم خائف
?منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه 178