آوای دل

خانهتماس ورود

موضوع: "بدون موضوع"

راحت آبرو نبرید

ارسال شده در 20 مرداد 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

*راحت آبرو نبرید…*

یکی کارناکرده راآبرو می برد

یکی هم گنه کرده راآبرو میخرد

*داستانی جالب و آموزنده::*

بنده خدایی تعریف می کرد که…??

زمانی در بچگی باغ انار بزرگی داشتيم
اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی… علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود…

*امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر:ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی*

ارزش سکوت

علامه حسن زاده آملی:
تا دهان بسته نشود دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود, سِر نرود . . . !

نظر دهید »

خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟؟

ارسال شده در 20 مرداد 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟
خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟
خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟
ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…

این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد.

به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت
شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد…
خسته…
انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.
زیر لب چیزی می گفت انگار!!!
خـدایـا کـمکـم کـن…
چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!!
مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…
به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…
امــا انگار چیزی شده بود…
دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!
فکر کرد شاید اشتباه میکند!!!
اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!

چادر یعنی امنیت

کپی با ذکر صلوات آزاد است

نظر دهید »

چیکارکنم چادرم رو باد نبره!؟

ارسال شده در 20 مرداد 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

چیکار کنم چادرم رو باد نبره ⁉️

یکی از چیزایی که باعث میشه ما چادری ها، دچار روزمرگی نشیم، یعنی این موهبتی که به سر داریم برامون تکراری و عادی نشه
یا حتی چیزی که باعث میشه ما از این شخصیتی که داریم از این اعتقادی که داریم دلسرد نشیم خسته نشیم

نیت داشتنه.

باید نیت داشته باشی. باید به خاطر چیزی چادر سرت کنی. به نیت و به قصد کاری باید چادر به سر کنی.
هر چقدر اون هدف و اون نیتت از چادر بزرگتر باشه ، چادری بودنت محکم تره…
داخل پرانتز بگم که واضحه منظور من از چادر همون سبک زندگی که ازش صحبت می کنیم هست نه فقط خود چادر..

اگه چادر سر کردنت به خاطر یه هدف دست چندم باشه یا از سرت می افته یا دیگه برات مقدس نیست.

اما اگه اونی که به خاطرش چادر سرت میکنی بزرگ باشه، شجاعت تو ، استقامتت تو این مدل زندگی چادرانه هم بزرگه..

مثلا اگه به خاطر فلان پسر حزب اللهی تو مسجد یا هیأت یا محله تون چادر سر میکنی چون ما آدما جنسمون ناقص و فانی هست این چادر سر کردنه هم نمیتونه محکم باشه. با تقی وا میره….

ولی اگه برای خدا چادر سر کنی. اگه به نیت جلب رضایت خدا چادر سر کنی. اگه به هدف رسیدن به خدا چادری باشی ، اگه این چادر سر کردنه و این مدل زندگی قشنگت رو یاری امام زمان بدونی . اگه پاشی با چادرت تو این عالم یه کاری کنی. اگه این چادر رو ارثیه ی حضرت زهرا نه! بلکه ادامه ی مسیر تفکر و زندگی حضرت زهرا بدونی باهاش معمولی برخورد نمیکنی! خیلی محکم تری. شجاع تری. استقامتت بالا تره.. احساست ناب تره. چون به خاطر خدایی که جنسش بقاست جنسش کماله چادر سر کردی..

جمع بندی کنم:
صبح که پا میشی، یا چادر که سر میکنی حواست باشه چرا چادر سر میکنی! نیت هات رو مرور کن…

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1096
  • 1097
  • 1098
  • ...
  • 1099
  • ...
  • 1100
  • 1101
  • 1102
  • ...
  • 1103
  • ...
  • 1104
  • 1105
  • 1106
  • ...
  • 1338
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟