خاطره ای ازشهداء
خاطره ای ازشهداء
سر سفره عقد نشسته بوديم، عاقد که خطبه را خواند!!!
صداي اذان بلند شد. #حسين برخاست، وضو گرفت و به نماز ايستاد!!!
دوستم کنارم ايستاد و گفت:
اين مرد براي تو شوهر نمي شود!!!
متعجب و نگران پرسيدم: چرا؟
گفت: کسي که اين قدر به نماز و مسائل عبادي اش مقيد باشد، جايش توي اين دنيا نيست!!!
«شهيد حسين دولتي»