به سوی شام و کوفه ام، چه دل شکسته می برند
به سوی شام و کوفه ام، چه دل شکسته می برند
ببین که زینب تو را، غریب و خسته می برند
همان وجود نازنین، خدای صبر در زمین
تمام رکن قامتش، ز هم گسسته می برند
به سوی شام و کوفه ام، چه دل شکسته می برند
ببین که زینب تو را، غریب و خسته می برند
همان وجود نازنین، خدای صبر در زمین
تمام رکن قامتش، ز هم گسسته می برند
در کربلا، همه چیز روی حساب است!
آیت الله حائری:
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
شب عاشورا، سخن از “نمیخواهم؛ احتیاج ندارم؛ بروید؛
بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟
هَل مِن ناصِرٍ یَنْصُرُني؟»
شب، صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین پاکها باشد.
روز، سخن میگوید تا مبادا پاکی در بین خبیثها مانده باشد.
شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند
روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!