راهت سبز ای شهید....
دلنوشته
همیشه گمانم این بود شهادت را گذاشته اند در صفحه های تاریخ اوایل انقلاب…
دلم حسرتش را میخورد ….
همه بزرگ شدیم با همین فکر و خیال
درس عاشورا را همیشه از بر میکردیم
اما این روزها تو و همرزمانت شهادت را برایمان تصویر میکنید
و برای لمس و حس این حال
سر و پا می دهید
جان می دهید ….
جان….
و دیگر شهادت خیال نیست
حقیقتی است در همین نزدیکی
کنار رگ گردن ها
کنار بازوان مسلح مردان سرزمینم…
.
با تمام بر چسب ها
طعنه و زخم زبان ها
عاشورا همیشه هست در همه ی روزها و همه ی خاک ها….
کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا..
برایمان دعا کن برادر
با تمام تخریب ها و زخم زبان ها دوام بیاوریم
راهت سبز ای شهید….