ذهن سازنده موشک
رهبرانقلاب:
ميگويند توليد داخلی ما فنّاوریاش قديمی است؛ ناچاريم از خارج وارد كنيم. ⁉️
ذهن سازنده موشک نميتواند خودروی پيشرفته توليد كند؟
رهبرانقلاب:
ميگويند توليد داخلی ما فنّاوریاش قديمی است؛ ناچاريم از خارج وارد كنيم. ⁉️
ذهن سازنده موشک نميتواند خودروی پيشرفته توليد كند؟
مروری بر بیانات رهبرانقلاب در دیدار نخبگان جوان علمی.۹۶/۷/۲۶
محور اول:
پیشرفت علمی، کشور را قدرتمند میکند. اَلعِلمُ سُلطان؛ علم، اقتدار است.
عده ای میگویند «ما در ذیل غرب بایستی پیشرفت کنیم»، این شخص اگر بداند چه میگوید خائن به کشور است.
راه حل پیشرفت کشور، از بین بردن وابستگی است.
وابستگی سیاسی موجب میشود که طبعاً فرهنگ و اقتصاد هم نفوذ کند و در همهی بخشها وابستگی به وجود بیاید، حتّی در بخش امنیّت؛ کمااینکه در دوران طاغوت اینجوری بود.
یکی از عناصر اصلیِ راه نجات کشور، پیشرفت علمی است.
دستگاههای دولتی، دستگاههای عمومی، فعّالان بخشهای مختلف فرهنگی و امثال اینها، هیچ مانعی نباید در راه پیشرفت علمی به وجود بیاورند.
درباره بنیاد نخبگان و معاونت علمی:
1- بنیاد نخبگان، خیلی پیشرفت کرده و بهتر شده
2- شرکتهای دانشبنیان رشد جهشی پیدا کرده
3- هستههای علمی در دانشگاهها به وجود آمده
4- جهتگیریهای فکری نخبهپروری تصحیح شده
بایدهای نخبگان و بنیاد نخبگان:
باید در زمینهی علم و پیشرفت علمی کشور روندسازی و جریانسازی بشود، نبایستی سلایق و روشهای مدیریّتی در پیشرفت علمی کشور اثر بگذارد.
باید شاخصهای کیفی مقالات علمی رشد پیدا کند و به جای افزایش عدد مقالات، ارتباط مقالات با مسائل کشور مورد توجّه قرار بگیرد.
باید نیازهای کشور برای نخبگان تبیین بشود و مقالات علمی بر اساس این نیازها تهیه شود.
باید معاونت علمی و بنیاد به کار ستادی اهمّیّت بدهند؛ یعنی از همهی دستگاههای گوناگون کشور استفاده کنند.
باید ارتباط صنعت و دانشگاه تحقّق پیدا کند. صنعت کشور دچار آفت مونتاژکاری است.
باید در یک مقطع زمانی مثلاً دهساله، این مسئلهی «تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نوآوری» در صنعت به وجود بیاید و این باید در کشور حاکم بشود.
باید به فعّالیّتهای فرهنگی در بنیاد نخبگان اهمّیّت داده بشود.
باید نخبگان عزیز از خودشان مراقبت کنند.
محور دوم:
وابستگی سیاسی، توسریخوری میآورد. یک ملّتی که از لحاظ سیاسی وابسته است، مجبور است توسریخوری را برای خودش بپذیرد؛ توسریخور خواهد شد.
دشمن ما از اقتدار ما، از حرکت ما، از همین انگیزهای که شما برای پیشرفت علمی و پیشرفت کشور دارید، بشدّت عصبانی و نگران است.
دشمن را بشناسید. یکی از خطراتی که هر ملّتی را تهدید میکند این است که دشمنِ خودش را نشناسد، دشمنِ خودش را دشمن نداند؛ یا دوست بداند یا بیطرف بداند؛ این خطر خیلی بزرگی است. این خوابرفتگی است. هم دشمن را بشناسید، هم روشهای دشمنیاش را بشناسید.
دشمن اصلی ما رژیم آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست.
⁉️همهی این پیشرفتهای نظامی و موشکی ما در دوران تحریم اتّفاق افتاده، یعنی ما در تحریم بودیم، تحریم کامل! این است که آنها را متعجّب میکند و ناراحت میکند.
دشمن ما دچار عقبافتادگی ذهنی است. نهفقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمهشان واقعاً دچار یک عقبافتادگی ذهنی هستند. اینها میخواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمیشود دیگر؛ معلوم است که نمیشود!
مطمئنّاً محاسبات غلط موجب میشود که آنها شکست بخورند؛ در عراق و سوریه محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در منطقهی شرق ما هم همینجور محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ تا امروز. چرا شکست میخورند؟ چون محاسبهشان غلط است، چون درکشان از واقعیّت غلط است؛ درک درست ندارند.
نظام آمریکا، رژیم سیاسی آمریکا یک چیز بسیار شرّ و بدی است؛ همان که امام فرمودند، شیطان اکبر است، واقعاً شیطان بزرگ است.
ریشهی ناامنی منطقه، آمریکا است؛ آمریکا کارگزار صهیونیسم جهانی است. یک شبکهی خطرناک خبیثی در دنیا وجود دارد به نام صهیونیسم بینالملل؛ آمریکا کارگزار آنها است.
آمریکا دشمن ملّتهای مستقل است؛ آمریکا پشت بیشتر شرارتها و جنگافروزیها و قتلعامها است، در منطقهی ما و در خیلی از نقاط دیگر عالم.
بهوجود آورندهی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ اسلحهبهدست، آمریکا است؛ شریک جرم اصلی صهیونیستها در جنایاتی که کردند آمریکا است؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه در نقاط دیگر عالم.
ماجرای دختر بدحجابی که به دیدار شهدا میرود
وقتی کنار مزار یکی از شهدا می نشیند و شروع میکند به گلاب پاشیدن و زمزمه کردن با شهید، آنقدر این صحنه ناهمگون و عجیب به نظر می رسد که بی اختیار به سمتش می روم، دختر بدحجابی که می گوید این برنامه هر پنجشنبه شب او است.
آرام آرام راه می آید و یکی یکی مزار شهدا را از نظر می گذراند، کنار یکی از سنگهایی که نام شهید روی آن حک شده می نشیند و شروع به بازکردن درب شیشه گلاب میکند.
همین که عطر دلنشین گلاب ریخته شده به روی سنگ برمی خیزد، او نیز زیر لب شروع به زمزمه می کند، نمی شنوم چه می گوید، آنقدر این صحنه برایم ناهمگون و عجیب است که بی اختیار به سمتش می روم، دوربینم را که می بیند، شروع به جمع و جور کردن لباسهایش می کند، به او اطمینان خاطر می دهم که بدون اجازه او کاری نمی کنم.
می پرسم با شهید نسبت داری؟
می گوید: نه، این کار هر پنجشنبه من است که به گلزار شهدا می آیم و به روی مزار یکی از شهدا گلاب می ریزم و گل میگذارم.
علتش را جویا می شوم؟!
جواب می دهد: یک بار که از مشکلی رنج میبردم، گذارم به این سمت افتاد و پس از کمی درددل با یکی از شهیدان حس خوبی پیدا کردم، البته مشکلم نیز چند روز بعد حل شد و این عادت شیرین برایم ماند و اگر هفته ای نشود که بیایم حالم دگرگون میشود.
به او میگویم: فکر نمی کنی اگر نوع پوششت عوض شود شهدا خوشحال می شوند، زیرا رعایت پوشش اسلامی زنان جامعه، یکی از سفارشهای همگی آنان بوده است!
تنها نگاهم می کند و به فکر فرو میرود.
با یک خداحفظی کوتاه او را تنها میگذارم و او همچنان در فکر است، بعید نیست دفعه بعد همینجا زنی را پیچیده در صدف چادر ببینم که آرام آرام راه می آید و یکی یکی مزار شهدا را برای نشستن از نظر می گذراند.