یه پیشنهاد عالی برای مادران محترم
یه پیشنهاد عالی برای مادران محترم
استاد علیرضا پناهیان:
⭕️ حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
⭕️قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
⭕️لان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که مادرها برای بچههای خود بخوانند
قصه “حدیث کسا” با زبان کودکانه و شعر گونه:
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)
“یه روز حضرت زهرا(س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه”
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه”
اون کسی که پشت در بود فرمود:
“منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم”
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:
“ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری”
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم “اسم عباشون چی بود” باید بپرید بالا و بگید “کسا بود و کسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”
“کی بود? امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن”
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
“سلام مامان خوبم
مامان مهربونم”
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
“سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم”
امام حسن فرمودن:
“چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه”
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
“سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم”
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
” اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود”
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”
“کی بود? امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین”
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
“سلام مامان خوبم
مامان مهربونم”
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
“سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم”
امام حسین فرمودن:
“چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه”
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”
امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:
“سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم”
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
” اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود”
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”
“کی بود? امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)”
امام علی فرمودن:
“سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا”
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
“سلام امیر مومنین
سلام امام اولین”
بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:
“بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه?”
ادامه دارد…….
حضرت زهرا فرمودن
بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن, بچه ها
“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”
حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن:
“سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا”
پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ؟
“اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود.”
“خب بچه ها به نظرتون
دیگه کی مونده بود
که بره بشینه زیر عبا
پیش پیامبر خدا
آفرین بانو حضرت زهرا”
حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن:
“سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا”
پیامبر فرمودن:
“سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا”
“بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟
پیامبر و امام علی
حضرت زهرا
امام حسن و
امام حسین”
“اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود”
بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن.