آوای دل

خانهتماس ورود

با بچه هایی که دست بزن دارند چه کنیم

ارسال شده در 18 بهمن 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

با بچه هایی که دست بزن دارند چه کنیم

پیشگیری کنید….

قبل از این که کودک تان در تعامل با بچه های دیگر قرار بگیرد، ترس او را کاهش داده و احساس امنیتش را افزایش بدهید. وقتی با بچه های دیگر تعامل می کند، در دسترس او باشید.
اگر متوجه شدید که دارد به سمتی می رود که احتمال کتک زدن وجود دارد، مداخله کنید و بین او و کودکی که می خواهد با او گلاویز بشود قرار بگیرید.

✅آرام باشید…

اگر کودک شما دارد گریه می کند او را متوقف نکنید. گریه کردن یعنی بیرون ریختن احساسات و این باعث می شود که او کم کم احساس بهتری پیدا کند.
اگر کودکتان بچه ای را زده، عصبی نشوید.
عصبانیت شما شاید چند ساعتی صورت مسئله را پاک کند اما در بلند مدت هیچ مشکلی را حل نمی کند. پس آرام باشید، نفس عمیق بکشید و به خودتان بگویید
«او کتک زده چون ترسیده است و من می توانم با آرامش و صمیمیت این ترس او را کم کنم».

نظر دهید »

دقت ڪنیم که در زندگی چه می کاریم

ارسال شده در 18 بهمن 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

داستان آموزنده

ارباب به نوکرش دستـور داد که
در زمینش ، برای او ڪنـجد بکارد.
ولی او جُو کاشت.

وقتِ درو ، ارباب گفـت : چـرا جُو ڪاشتی؟
نوکر گفت : از خـدا امیـد داشتـم که بـرای تو کنجد بـرویـاند.

اربابـش گفت : مگر این ممڪن است؟!
نوکر گفت :
تو را می بینـم که خـدای تـعالی را
نافـرمانی می ڪنی و در حالی که از او
امید بهشت داری.
لذا گفتم شاید آن هم بشود.

آنگاه اربابـش گریست و او را آزاد سـاخت.
دقت ڪنیم که در زندگی چه می کاریم
هـر چه بکاریم همـان را بـرداشت میـکنیم.

نظر دهید »

یه پیشنهاد عالی برای مادران محترم

ارسال شده در 18 بهمن 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

یه پیشنهاد عالی برای مادران محترم

استاد علیرضا پناهیان:

⭕️ حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.

چون بچه‌ها قصّه‌های بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچه‌های خودتان بخوانید و تجربه کنید.

جالب اینجاست که بچه‌ها دوست دارند همان قصه‌های قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا می‌کنند.

⭕️قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچه‌ها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.

این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.

وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچه‌ها را با غم‌های اهل‌بیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.

⭕️لان باید در همۀ خانه‌ها قصه‌ها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچه‌ها وجود داشته باشد که مادرها برای بچه‌های خود بخوانند

قصه “حدیث کسا” با زبان کودکانه و شعر گونه:
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)

“یه روز حضرت زهرا(س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه”

که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:

“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه”

اون کسی که پشت در بود فرمود:

“منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم”

حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:

“ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری”

حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.

( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم “اسم عباشون چی بود” باید بپرید بالا و بگید “کسا بود و کسا بود")

یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.

“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”

“کی بود? امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن”

بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:

“سلام مامان خوبم
مامان مهربونم”

حضرت زهرا هم در جواب گفتن:

“سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم”

امام حسن فرمودن:

“چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه”

بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.

“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”

امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:

“سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم”

پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا

” اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود”

یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:

“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”

“کی بود? امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین”

بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:

“سلام مامان خوبم
مامان مهربونم”

حضرت زهرا هم در جواب گفتن:

“سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم”

امام حسین فرمودن:

“چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه”

حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.

“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”

امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:

“سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم”

پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا

” اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود”

یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:

“کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه”

“کی بود? امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)”

امام علی فرمودن:

“سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا”

حضرت زهرا هم در جواب گفتن:

“سلام امیر مومنین
سلام امام اولین”

بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:

“بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه?”

ادامه دارد…….
حضرت زهرا فرمودن

بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن, بچه ها

“اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود”

حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن:

“سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا”

پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ؟

“اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود.”

“خب بچه ها به نظرتون
دیگه کی مونده بود
که بره بشینه زیر عبا
پیش پیامبر خدا
آفرین بانو حضرت زهرا”

حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن:

“سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا”

پیامبر فرمودن:

“سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا”

“بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟
پیامبر و امام علی
حضرت زهرا
امام حسن و
امام حسین”

“اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود”

بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 267
  • 268
  • 269
  • ...
  • 270
  • ...
  • 271
  • 272
  • 273
  • ...
  • 274
  • ...
  • 275
  • 276
  • 277
  • ...
  • 1508
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟