روح الله

*شعر زیبای صلوات بر چهارده معصوم*
تقدیم به شما عزیزان
گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
✨?✨
هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
✨?✨
فاطمه بــاد شفیع خـواهِ تو اندر محشر
به قد سرو همان ماه درخشان صلوات
✨?✨
یــاد کــن از جگرِ پارۀ پُـر خون حَسن
به رُخ اَنور آن سرو خرامان صلوات
✨?✨
هـر کجا نوش کنی آب روان یـاد نما
به لَبِ خُشک حسین شاه شهیدان صلوات
✨?✨
گر تو بیمار نخواهی شوی اندر بر خلق
به علی ابن حسین عابد دانا صلوات
✨?✨
علـم باقـر بــرساند به تو از دین نبی
به همان باقر و آن علم فراوان صلوات
✨?✨
گر نشانی به خود از مذهب جعفر داری
به همان مذهب پاک از سرایمان صلوات
✨?✨
گـر به دل، هست تُرا آرزوی قبر رضا⚜
به غریب الغربا شاه خراسان صلوات
✨?✨
نــور بارد ز سر گنبد پُـر نـور تَـقی
بِه همان گنبد پُر نور زرافشان صلوات
✨?✨
یاد بنمــا تـو از آن قامـت زیبای نَـقی
عسکری را تو بلعل لب خندان صلوات
✨?✨
گر تو هستی به جهان مُنتظر حُجت دین
بِه همان مهدی غائب، شه خوبان صلوات
✨?✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
???وعجل فرجهم???
یک پیرزن دو کوزه ی آب داشت که آنهارا آویزان بر یک تیرک چوبی بردوش خود حمل می کرد.
یکی ازکوزه ها ترك داشت ومقدارى ازآب آن به زمين مى ريخت ، درصورتیکه دیگری سالم بودوهمیشه آب داخل آن بطورکامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هرروزاین اتفاق تکرار میشدوزن همیشه یک کوزه ونیم ،آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بودکه فقط می توانست نیمی ازوظیفه اش را انجام دهد.
پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد وازطریق چشمه باپیرزن سخن گفت.
پیرزن لبخندی زد وگفت"” هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند ونه در سمت کوزه,سالم؟"”
اگرتو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود.
طی این دوسال این گلها را می چیدم وباآنها خانه ام راتزیین میکردم.…
هریک ازما شکستگی خاص خودرا داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی مارا در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند.
“” باید درهر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی “”
” پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد ..
خلقت ما این گونه است.”