آوای دل

خانهتماس ورود

اعمال ما

ارسال شده در 3 تیر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

​حکایت پادشاه و سه وزیر
در یکی از روزها،

 پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود

و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها 

و محصولات تازه پر کنند
همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند
                       
 وزراء از دستور شاه تعجب کرده

 و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند
 

وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد.
اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود.
           ____
و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
 روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند
 وقتی وزیران نزد شاه آمدند ، به سربازانش دستور داد ، ﺳﻪ وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش   زندانی کنند
در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند
                     _________
 ✅وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه زندان به پایان رسید
 ✅اما وزیر دوم ، این مدت را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد
 ✅و وزیر سوم در همان روزهای اول  از گرسنگی مرد.
 خیلی از ماها فکر میکنیم که اعمال ما چه سودی برای خدا دارد؛ و شاید با این فکر انحرافی در کارهای انسانی و اخلاقی و دینی خود اهمال کنیم.
در حالی که امر و نهی خداوند برای خود ماست و او بی نیاز از اعمال ماست.
 حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه 

هستیم ؟
زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم،
 اما فردا زمانی که ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند،
 در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی ••••••
 نظرت چیست؟
 
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به سود می رسانند.
 خداوند می فرماید: (وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی بقره۱۹۷)

توشه بگیرید که بهترین توشه ها پرهیزکارى است

نظر دهید »

گناهان بزرگ

ارسال شده در 3 تیر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

​بعضي از گناهان بزرگ براي انسانهاي سر به راه لقمه گلوگير است.  وقتي به قد و بالاي گناه نگاه مي کند  دامن تقوايش را جمع مي کند و روي برمي گرداند که ما را چه به اين عصيان عظيم! 
اما همين آدم چند وقت بعد همان عصيان عظيم را يک لقمه مي کند و انگار نه انگار. راستي چه بر اين آدم گذشته که به اينجا رسيده و اينقدر خوش اشتها شده است؟ 

ماجرا اين است که ابليس و دستياران زبده اش براي کشاندن انسان به دام گناهان بزرگ ابتدا با پيشنهادات کوچکتر شروع مي کنند و به مرور گزينه هاي بزرگتري را روي ميز مي گذارند. اول انسان را به تخم مرغ دزدي تشويق مي کنند و کم کم کارشان را توسعه مي دهند و يک روز  انسان به خودش مي آيد مي بيند گله شتر مردم را بار کرده است.

اسم اين ترفند خطوات شيطان(گامهاي شيطان) است. گامهايي که به تدريج انسان درستکار را به زشتکاري مي کشاند.
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ وَمَنْ يتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ فَإِنَّهُ يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ…

اي کساني که ايمان آورده ‏ايد پاي از پي گامهاي شيطان نگذاريد و هر کس پاي بر جاي گامهاي شيطان نهد [بداند که] او به زشتکاري و ناپسند وا مي‏ دارد…

(سوره نور آيه 21)
التماس دعا

سيد مهدي خدايي

موج همراه 

نظر دهید »

داستان آموزنده

ارسال شده در 3 تیر 1396 توسط ترنم در بدون موضوع

داستانهای آموزنده …
بهلول و قیمت پادشاهی هارون
روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.

بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرعه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟

گفت: صد دینار طلا.
بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟

گفت: نصف پادشاهی خود را می دهم.

بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حبس البول مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟

هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.

بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1424
  • 1425
  • 1426
  • ...
  • 1427
  • ...
  • 1428
  • 1429
  • 1430
  • ...
  • 1431
  • ...
  • 1432
  • 1433
  • 1434
  • ...
  • 1508
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آوای دل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • احترام به والدین
  • احکام
  • اخبار و رویدادها
  • اخلاقی
  • اذکار و دعاها
  • اعیاد ومناسبتها
  • امام زمان(عج)
  • بدون موضوع
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • بیداری از خواب غفلت
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • حجاب وعفاف
  • حدیث نوشته
  • حفظ قرآن
  • خداوند تبارک
  • خرافات
  • دانستنی های پزشکی
  • دهه ولایت
  • روانشناسی کودکان
  • روایات
  • سخن امیرالمومنین
  • سخنان بزرگان
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • سلامت بانوان
  • شهدا شرمنده ایم
  • صلوات
  • طب سنتی
  • طلبگی
  • عبادت و بندگی
  • عکس نوشته
  • غدیر
  • فاطمیه
  • قرآن
  • متفرقه
  • محرم
  • محرم
  • مذهبی
  • نماز
  • نهج البلاغه
  • همسرداری
  • پزشکی
  • پزشکی
  • پژوهشی

Random photo

راهکار رفع افسردگی و اضطراب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟