به نام پدر
"بنام پدر”
پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد…!!!
داغ دیـد از من و تبخـیر شـد و حـرف نـزد…!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب بـه شب آمـدنـم دیـر شد و حـرف نزد.!!!
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خـرابـی دارم…!!!
از همین غصـه ی من سیـر شـد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه کـه حرفـم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
پدرم خستـه شـد و پیـر شـد و حرف نزد •••!!!
پدرم تاج سرم?