انظار شهادت

?السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا مُعین الضُّعَفاء?
?دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی..
حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی…
?دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم…
دو رکعت با تمام سنگ هایش دردودل کردم…
?لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده…
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده…
?زیارت نامه می خواندم، دلم گرم زیارت شد…
نگاهم خورد بر قبرش، نمی دانم جسارت شد؟
?به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده…
گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده…
?نفس پشت نفس، ایوان به ایوان سیر می کردم…
گلاب چشم هایم را برایش خیر می کردم…
?بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد…
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد…
?دلم آهو،
دلم از او،
دلم مشغول گفت و گو…
بزن نی زن
به نام او،
?بگو “یا ضامن آهو"…? آقا تولدت پیشاپیش مبارک
عشق یعنی « همت » و یک دل خدا
توی سینه اشتیاق کربلا
عشق یعنی شوق پروازی بزرگ
در هجوم زخمهای بیصدا
عشق یعنی قصة عباس و آب
در « طلاییه » غروب آفتاب
عشق یعنی چشمها غرق سکوت
در درون سینه، اما انقلاب
عشق یعنی آسمان غرق خون
در شلمچه گریهگریه…. تا جنون
عشق یعنی در سکوت یک نگاه
نغمة انا الیه راجعون
عشق یعنی در فنا نابود شدن
در میان تشنگان ساقی شدن
عشق یعنی در ره دهلاویه
غرق اشک چشم، مشتاقی شدن
عشق یعنی حرمت یک استخوان
یادگار از قامت یک نوجوان
آنکه با خون شریفش رسم کرد
بر زمین، جغرافیای آسمان