حواسمان به زبانمان باشد
*داستان های جذاب:*
روزی حاکمی به وزیرش گفت:
امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند.
وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند.
چند روز بعد حاکم به وزیر گفت:
امروز میخواهم بدترین قسمت
گوسفند را برایم بیاوری
و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند.
حاکم با تعجب گفت:
یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟
وزیر گفت:
“قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست”
حواسمان باشد که:
ﺑﺎ
“ﺯباﻥ “ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ کرد
ﺑﺎﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩﮔﺮﻓﺖ
با
ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ
با
ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ
ﺑﺎ
ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ
ﺑﺎﺯباﻥ ﻣﯿﺸود جدایی انداخت
با
زبان میشود آتش زد با
زبان میشود آتش راخاموش کرد
حواسمان به زبانمان باشد.